«بسم الله الرحمن الرحیم» بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟ گفت: آره ! خیلی دوسش دارم گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟ گفت: آره! گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟ گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد گفت: چرا؟ براش یه مثال زدم: گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله… دیدم حالتش عوض شده بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟ گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه گفتم: پس حجابت…. اشک تو چشاش جمع شده بود روسری اش رو کشید جلو با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره از فردا دیدم با چادر اومده گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد! خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه. حالا اگه خوشت اومد بازنشر کن..... آجرکم الله یا صاحب الزمان
بسم الله الرحمن الرحيم
در سايه توفيقات الهي و عنايات حضرت علي بن موسي الرّضا(عليه السلام) و در ظل توجهات حضرت ولي عصر(عج الله تعالي فرجه الشريف) دانشگاه علوم اسلامي رضوي بر اساس مجوز رسمي شماره 3269/22مورخه 19/7/78 و 6080/22 مورخه12/11/77 وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و با نظارت سازمان سنجش آموزش كشور از بين برادران طلبه و نيز از فارغ التّحصيلان پسر كليه مراكز پيش دانشگاهي سراسر كشور براي مقطع كارشناسي و از كليه برادران داراي مدرک کارشناسی یا سطح دو حوزه در مقطع كارشناسي ارشد و نيز از بين برادران داراي مدرك كارشناسي ارشد مورد تأييد وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و برادران طلبه دارنده سطح سه دروس حوزوي يا بالاتر از مدارج علمي حوزه علميه قم يا خراسان براي مقطع دكتري تخصصي از طريق آزمون اختصاصي دانشجو مي پذيرد.
براي اطلاع از شرايط و مدارك لازم مقاطع كارشناسي و كارشناسي ارشد و دكتري فايلهاي زير را دانلود و با دقت مطالعه فرماييد:
دفترچه راهنماي آزمون كارشناسي و كارشناسي ارشد
دفترچه راهنماي آزمون دوره دكتري
برخي از منابع آزمون ورودي و نمونه سوالات مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد
سوالات متداول داوطلبان آزمون ورودي دانشگاه علوم اسلامي رضوي
ورود به بخش ثبت نام
اشعار مبعث پیامبر اکرم (ص)
- مجموعه: شعر و ترانه
شعر مبعث پیامبر
آفتاب
آفتابِ عالم آرا آفتابی میکند
با اشعه رنگِ دلها را شهابی میکند
این چه دریائیست اعجازی حسابی میکند
چشم هر بینندهاش را نقره آبی میکند
خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است
این رسول حق محمّد، حضرتِ پیغمبر است
کوه نور و صخرههایش خم شده در سجدهاش
آشنا غار حرا با نغمهی هر سجدهاش
بوتههای این بیابان گوئیا در سجدهاش
میکند هم خاک و باد و آب و آذر سجدهاش
کیست این جبریل دارد می به جامش میدهد
هم خدا، هم مکه، هم هستی، سلامش میدهد
نقش پیشانی او تک بیتی از دنیا غزل
رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل
ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل
بر لبش طراحیِ حی علی خیر العمل
کینههای مانده در دل با اخوت ختم شد
تا که با دست محمّد این نبوّت ختم شد
عید مبعث آمد و دیده چراغانی شده
دیو جهل و نا امیدی سخت زندانی شده
عرش بنشسته به فرش و فصل مهمانی شده
روح ما با ذکر احمد روحِ روحانی شده
لحظهی پرواز آمد بالها را باز کن
شادیِ بعثت بدین پرپر زدن آغاز کن
شعر مبعث پیامبر
وصلِ یار
نبض هستی لرزه بر رگهای کوهِ نور زد
باغبان انبیاء گل نغمهای مسرور زد
چشمِ کوههای دگر پیش حرا تاریک بود
چشم خورشیدی او علت بر این مشهور زد
بسکه شیرین بود وصلِ یار در غارِ حرا
صد ملک با بالهای سر درش را تور زد
هم نبوت را به دست آورد و هم ختم الرسل
فکر را از نو بنا کرد و دم از معمور زد
با چنین والا مقامی چشمها را خیره کرد
تیرها بر دیدگانِ دشمنانِ کور زد
دیگر از حرف یتیمی و شبانی نیست حرف
سیلی سنگین بعثت بر رخِ مغرور زد
دست شیطان را ببست و شاهکاری را گشود
گفت اسلام و همه ابلیسیان را دور کرد
شعر مبعث پیامبر
یا ایها المدثر
از سالها عزیمت
گویا که آمدی تو!
سردی ز چیست آخر؟
میلرزی از چه احمد؟
این بار آمدی تو!
این بار گو چه دیدی
در حال روزهداری
وقت نماز آری؟!
این بار گو چه دیدی؟!
این بار آمدن نیست
این بار فرق دارد
انگار رفتنی شد
چشمان برق بارد
انگار آشنایی میخواندت محمّد
میگویدت صدا با
آرامشی مؤثر
برخیز ای محمّد
یا ایها المدثر
شعر مبعث پیامبر
عهد
لحظهی بعثت نورانی احمد
آمد از غارِ حرا ندای سرمد
سورهی علق بخوان تو یا محمّد
ذکری که رمزِ حیاته
شبِ عید نقل و نباته
ذکرِ پاکِ صلواته
ای که معنی همان عهد الستی
از همون روز ازل به دل نشستی
طپش قلب مسلمونا تو هستی (2)
یا محمد یا محمد رسول الله (3)
عرشیان در آسمان نغمه سرایند
همهی ستارگان گرم نوایند
پایههای کعبه در مدح و ثنایند
موسم بهار رسیده
واسه دل قرار رسیده
بعثتِ نگار رسیده
کار قلبِ عاشقا شوق و سروره
عید مبعث واسه مسلمین غروره
دشمنا بدونند اسلام دینِ نوره
یا محمد یا محمد رسول الله (3)
نه فلک، ماه و ستاره، عرش اعظم
کهکشان و آسمان و هر دو عالم
شده تسخیرِ نبوت تو خاتم
کسی که برات هلاکه
روز محشرش چه باکه؟
اونجا عشقِ تو ملاکه
ما که جز خدا و تو یاری نداریم
واسه وقتِ دیدنت ببین خماریم
قلبمون رو برا تو هدیه میآریم
یا محمد یا محمد رسول الله (3)
جبل النور
شبِ بعثت نبی شبِ ثنای احمده
روشنی بخشِ دلا نبوته محمده
جبل النور ببین به دل داره جلا میده
از دلِ غارِ حرا نوایی آشنا میده
صل الله علیک یا محمد یا محمد یا محمد (3)
چی شده غار حرا سرودِ مستی میخونه
نغمهی محمد و تموم هستی میخونه
کار هر چی عرشیه زمزمه و ثنا شده
به مسلمونا بگید حاجتشون روا شده
صل الله علیک یا محمد یا محمد یا محمد (3)
دور هر چی کافره شرم و خجالت پیچیده
چونکه تو چشم نبی برقِ رسالت پیچیده
دلِ کل عالمین افتاده تو تاب و تبش
بسم ربک الذی خلق شده نقشِ لبش
صل الله علیک یا محمد یا محمد یا محمد (3)
«معتمد» خليفه عباسي همواره از محبوبيت و پايگاه اجتماعي امام ابو محمد عسکري نگران بود و هنگامي که دانست با وجود همه محدوديتهايي که نسبت به آن حضرت روا داشته بود، نه تنها از پايگاه مردمي و نفوذ معنوي آن حضرت کاسته نشده، بلکه بيش از پيش محبوب دلهاي مردم گرديده، بر نگراني و وحشتش افزوده شد و سرانجام در صدد قتل آن حضرت برآمد و به شکل مرموزانه و مخفيانه، حضرت را مسموم نمود،و شيعيان را از بهره مندي انوار هدايت آن امام همام محروم ساخت.امام همين که آن زهر را خورد، تمام بدن شريفش مسموم شد و در بستر بيماري افتاد و به درد شديدي دچار گرديد.